همم

خیلی وقت است گذشته. من دیگر احساسی به او ندارم. فقط حسرت روز هایی که بخاطرش هدر دادم مانده، و تمام احساسات با ارزشمندی که بیهوده به پایش ریختم. گاه گاهی سر میزنم به پیجش. او همچنان با شیرین قصه هایش است. خوشحالند؟ به نظر می رسد. خوب‌ است. خوشحال باشند فعلا. کارما منتظرشان است. من کینه به دل نگرفتم اما کارما کینه ایست.

اشتباه خوب من، همانی که چشم هایش جادوی سیاه دارد، ان هم تمام شد. نمیدانم چرا. ولی دیگر تمام شد.

من هستم فعلا و یک تازه واردی که نمیدانم دوباره اشتباه است یا نه. امیدوارم این بار الگوی نحسم را بشکنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها